پیشگفتار
تا
قبل از دهه 1930 میلادی بطور گسترده ای باور بر این بود که رهبری یک ویژگی
فردی است، و تنها محدودی از افراد بطور ذاتی توانایی ها و خصوصیاتی را به
ارث برده اند و خداوند به آنان این ودیعه گرانبها را اعطا فرموده که می
توانند رهبران موثری باشند. از دهه 1930 به بعد، دانشمندان علوم اجتماعی و
علوم رفتاری مسیر جدیدی را در تحقیق پیرامون رفتار و خصوصیات رهبری
پیمودند. اصولا مشخص ساختن یک الگوی اساسی و یکسان رهبری ناممکن است، چرا
که از یک طرف نمی توان ویژگیهائی را برشمرده کهتمام رهبران موثر و موفق
دارای آن خصوصیات باشند و از طرف دیگر با توجه به شرایط خصوصیات رهبران
موفق و موثر در سازمانها نظامی، صنعتی و تعلیم و تربیتی با یکدیگر
متفاوتند. نمونه بارز آن اینکه حتی درون یک صنعت، شرایط متفاوت، رهبری
متفاوت را می طلبد. مقایسه رهبران صنعتی موفق و موثر در دورههای تاریخی
مختلف، در فرهنگ های مختلف و در صنایع مختلف، این مطلب را بوضوح روشن می
سازد. بهرحال، عواملی که برای یک رهبری موفق ضرورت دارد، داشتن مهارت و
نگرش است که می توان آنها را از طریق فراگیری کسب کرد.
ادامه دارد (Full-text)