مقدمهبسیار
شنیده ایم که کودکان به دلیل اضطراب به مدرسه نرفته اند. یا اضطراب از
امتحان باعث افت درسی آنها شده است یا یک اضطراب اجتماعی به کناره گیری آنان
انجامیده است، کم نیستند دانش آموزانی که حتی یک کلمه سرکلاس حرف نمی
زنند. و یا در یک بازی دسته جمعی شرکت نمیکنند، اگر به همه این رفتارها توجه
کنیم ریش های از اضطراب را در آنها می بینیم، قرن بیستم را قرن «اضطراب»
نامیده اند. در جوامع صنعتی انسانها دائماً در معرض حوادث گوناگون قرار
دارند و نگران حال و آینده خود هستند به عبارت دیگر زندگی مدرن امروزی با
پیچیدگی خاص خود شرایط زیستی بشر را تغییر داده و موجب شده است تا آدمی
شیوه زندگی گذشته را رها کند و برای سازگاری با شرایط جدید تلاش نماید.
کودکان و نوجوانان که بیش از هر گروه دیگر در معرض خطر روزافزون ناشی از
اضطراب قرار گرفته اند. اثر آن را می توان در رفتار های اجتماعی و فعالیت
های ذهنی آنها مشاهده کرد، در یادگیری های کلامی نوجوانان مضطرب پاسخ های
نامربوط و نامفهوم می دهند و هر قدر مطلب مورد یادگیری دشوارتر باشد این
نوع پاسخها شدت زیادتر می خواهند داشت گاه حتی صدای و تکلم او را نیز تحت
تاثیر قرار می دهد بدیهی است که اضطراب در نوجوانان مزاحمت بیشتری ایجاد
خواهد کرد (عظیمی 1363).