پایان نامه تحصیلی جهت اخذ مدرک کارشناسی در رشته روانشناسی عمومی
عنوان: اعتباریابی پرسشنامه هوش هیجانی بار-اُن در جمعیت دانش آموزی شهر یزد در سال تحصیلی 87-1386
----------
از مقاله انگلیسی (همراه با ترجمهی فارسی) مرتبط با این موضوع تحت عنوان «رابطهی هوش هیجانی و خلاقیت در دانشآموزان» نیز دیدن کنید.
----------
مقدمه
بیان مسأله
اهمیت و ضرورت تحقیق
اهداف پژوهش
- هدف کلی
- اهداف جزئی
سؤالات پژوهش
فرضیه های پژوهش
تعریف متغیر
- تعریف نظری
- تعریف عملیاتی
بررسی هوش هیجان در رابطه با سلامت روانی
فرمت فایل: فایل Word ورد 2007 یا 2003 (Docx یا Doc) قابل ویرایش
فهرست مطالب
مقدمه
فصل اول
گسترده علمی موضوع مورد پژوهش
1-موضوع پژوهش
2- ابعاد موضوع پژوهشی
3- هدف پژوهش
4- امکان بررسی موضوع اهمیت آن از لحاظ علمی و نظری
5- سوالهای پژوهش
6- فرضیه های تحقیق
7- متغیر پژوهش و تعریف عملیاتی و اطلاعاتی
6-7-1- متغیر پیش بینی کننده
7-2- متغیر پیش بینی شونده
7-3- هوش هیجانی
7-4- هیجان
7-5- سلامت روانی
7-6- علائم جسمانی
تعریف نظری
تعریف عملیات
7-7- اضطراب و اختلال در خواب
تعریف نظری
تعریف عملیاتی
8-7- اختلال در کنش اجتماعی
تعریف نظری
تعریف عملیاتی
9-7- افسردگی شدید یا اساسی
تعریف نظری
تعریف عملیاتی
چکیده فصل
ادامه مطلب ...
عنوان پروپوزال: رابطه مولفه های هوش هیجانی و فرار دختران (پایان نامه کارشناسی ارشد)
فرمت فایل: فایل Word ورد 2007 یا 2003 (Docx یا Doc) قابل ویرایش
طبقه بندی: روانشناسی و علوم اجتماعی
فرار دختران
فرار
از عمده ترین مقولاتی است که توسط روان شناسان، جامعه شناسان، درمانگران،
روان پزشکان و مربیان تربیتی مورد توجه قرار گرفته است. فرار عبارت است از
غیبت از خانه به مدت حداقل یک شب و بدون رضایت والدین یا سرپرست قانونی فرد
(دی من1، 2000). شارلین2 و مور-باراک3 (1992) فرار را نیز به معنی دورشدن
به مدت 24 ساعت یا بیشتر می دانند که بدون اطلاع والدین یا بر خلاف میل آن
ها صورت گیرد. پژوهش های متعددی در ارتباط با فرار از خانه صورت گرفته است.
با این حال بیشتر آن ها بر عوامل خانوادگی، اجتماعی و زمینه ای متمرکز شده
اند و نقش خود فرد و به طور خاص ویژگی های شخصیتی و مولفه های هوش هیجانی
وی در تبیین رفتار فرار از خانه، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش
های انجام شده در سایر کشورها نیز جهت گیری مشابهی داشته اند. بلود4 (1980)
اذعان می کند که لازم است در موردشخصیت خود افراد فراری اطلاعات بیشتری
کسب شود. هیجان ها بخشی از شخصیت انسان هاست و بخش اعظمی از زندگی ما را در
بر می گیرند. حضور مستقیم و غیر مستقیم هیجان ها را می توان در تارک قله
های استدلال، عقلانیت و برهان های عقلانی مشاهده کرد. بی اعتنایی نسبت به
هیجان ها، عدم مدیریت آن ها و مسامحه و غفلت در بیان آن ها می تواند هزینه
های گزافی را برای انسان به دنبال داشته باشد.
مطالعات و پژوهش های
نوین، نشان می دهند که فقدان هوش هیجانی می تواند آثار مخربی را در زمینه
های فردی و اجتماعی ایجاد کند و برعکس، تقویت و تحصیل آن، زمینه ساز موفقیت
های بزرگ خواهد بود (فاطمی، 1385). معدود که اگر افراد از هوش هیجانی
بالایی برخوردار باشند، بدون داشتن تحصیلات عالی، باز هم می توانند در
زندگی موفق باشند و مشکلات زندگی خود را اداره کنندهوش هیجانی توانایی
اداره مطلوب خلق و خوی و وضع روانی و کنترل تکانه هاست (جلالی، 1381). هوش
هیجانی با تقویت سلامت روانی، توان همدلی با دیگران، سازش اجتماعی، بهزیستی
هیجانی و رضایت از زندگی، مشکلات بین شخصی را کاهش می دهد و زمینه بهبود
روابط اجتماعی را فراهم می سازد. هوش هیجانی همچنین از راه ویژگی های ادراک
هیجانی، آسان سازی هیجانی، شناخت هیجانی، مدیریت هیجان ها، و با
سازوکارهای پیش بینی، افزایش توان کنترل و تقویت راهبردهای رویارویی
کارآمد، به فرد کمک می کند تا کیفیت روابط اجتماعی را بهتر سازد (بشارت،
1384).
با افول روانشناسی رفتارگرایی و ظهور روانشناسی شناختی، به ویژه رویکرد سازنده نگردر یادگیری، دانش آموز نه به عنوان دریافت کننده محض اطلاعات، بلکه به عنوان آفریننده ساختارهای شناختی خویش تلقی میشود. او باید ضمن دریافت اطلاعات، آنها را پردازش کند، به تجربههای پیشین مرتبط سازد، آموختههایش را سازمان دهد و آنها را برای حل کردن مسائل واقعی زندگی و انواع مسائل پیچیده در موقعیتهای تازه به کار ببرد (پراوات و فولدن، 1994). نسل آینده در دنیایی زندگی خواهد کرد که به شیوه تفکر دقیق و پیچیده تری نیاز خواهد داشت تا با برخورداری از اندیشه سلیس و مهارتهای اساسی، خود را با شرایط همواره متحول زمان، سازگار کند. مطالعات اخیر نشان داده است که نه تنها هوش و استعدادهای شناختی، بلکه ویژگیهای هیجانی (به ویژه هوش هیجانی) و مهارتهای اجتماعی نیز در سازمان دهی فرایند یادگیری نقش اساسی دارند (کلنوسکی، 2002). ویژگیهایی مانند مهارت در روابط اجتماعی و درک درست احساسات دیگران و پذیرش آن، با چگونگی یادگیری پیوند تنگاتنگ دارند. برای اینکه اهداف نظام آموزشی تحقق یابد، باید اصول زیر را که برگرفته از نظریه گاردنر (2004) است، مورد توجه قرار داد: به خلاف دیدگاه سنتی درباره هوش، یادگیری تنها از راه به کارگیری تواناییهای شناختی به دست نمیآید، بلکه دیگر انواع هوش نیز که در زیر مورد بحث قرار خواهد گرفت، در فرایند یادگیری نقش اساسی دارند. افراد در فرایند یادگیری، پردازش اطلاعات و حل کردن مسئله، برحسب نوع و سطح تواناییهای هوشی خود از راهبردهای متفاوت استفاده میکنند. برای اینکه معلم بتواند برای دانش آموزان تجارب مناسب یادگیری فراهم کند، باید استعدادهای آنان را به درستی بسنجد، سپس آنان را راهنمایی کند تا با به کاربستن حداکثر ظرفیت هوش و استعداد خود در جهت هدفهای آموزشی بکوشند. دستیابی به اصول بالا مستلزم آن است که در سنجش پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان به جای تأکید محض بر هوش کلامی زبانی و ریاضی منطقی که به سبب تفاوتهای فردی و گروهی دانش آموزان در الگوهای متفاوت هوش چندگانه گاردنر ناعادلانه است نیازها، الگوهای هوشی و راهبردهای یادگیری دانش آموزان براساس نظریه هوش چندگانه مورد توجه قرار گیرد (لزیر، 1992؛ 1991 Lazear).