تغییر به طور بالقوه منجر به این میشود که یک فرد جدید در یک تیم کاری انتخاب شود. این مطالعه درباره اعتماد بخصوصی که اعضای تیم به فرآیندهای پذیرش و انتخاب سازمانشان میکنند، تحقیق کرده است. و این را به ریسک دریافت شده از کارکنان جدید ربط داده است. این تحقیق توسط تیمهایی که درقسمت برداشت محصول جنگل کار میکردند هدایت شد، شغلی که تغییرات زیاد، ریسک بالا و نرخ سانحه بالایی دارد. نتایج نشان میدهد که اعتماد به فرآیندهای پذیرش، همبستگی منفی با ریسک حاصل از یک کارمند جدید دارد. اعضای تیم همچنین تعدادی از رفتارهای تضمینی (مواظبتی) و مطمئن را هنگامی که یک شخص جدید به تیم ملحق میشد، عهده دار شدند و اینها به سطح ریسک دریافت شده و این که چقدر آنها به سلامت اعضای تیمشان اهمیت میدهند، مربوط میشد. این گونه بحث میشود که اعتماد خاص به ویژگیهای تضمینی فرایند پذیرش و انتخاب یک سازمان، ممکن است عواقب منفی را برای سلامتی داشته باشد.
تعدادی ازمطالعات یک رابطه بین سوانح و تغییر کارمند را گزارش کرده اند (Bell Grushecky2006٫ ;Kincaid٫ 1996). علاوه بر این، بی ثباتی تیم که ناشی از غیبت میباشد با حوادث ناشی از کار مرتبط شده است (Goodman Garber 1988). یک تفسیر احتمالی از این روابط این است که کارمندان جدید (آنهایی که جایگزین پرسنل تعویض شده میشوند یا جای غائبین را پر میکنند) خطر امنیت را مطرح میکنند. اگراعضای تیم اطمینان داشته باشند که سازمان آنها با انتخاب کارمند جدیدی که به طور ایمن کار کند، به تغییر و غیبت رسیدگی خواهد کرد احساس خطر آنها میتواند کاهش یابد.
یکی از مهم ترین صفات بشری برای رسیدن به هدفهایی که انسان در پیش دارد عزت نفس است برخورداری از اراده و اعتماد به نفس قوی، قدرت تصمیم گیری و ابتکار، خلاقیت، سلامت فکر و بهداشت روانی ارتباط مستقیمی با میزان عزت نفس و احساس خود ارزشمندی دارد. منظور از عزت نفس، احساس و تصوری است که فرد به مرور زمان نسبت به خویشتن در ذهن میپروراند. به عبارت ساده تر، عزت نفس یعنی، ارزیابی فرد از خودش، حال این برداشت و ارزیابی میتواند مثبت و خوشایند باشد، یا منفی و ناخوشایند. کودکانی که از عزت نفس بالایی برخوردارند، معمولاً احساس خوبی نسبت به خود دارند و بهتر میتوانند اختلافات خود را با سایر کودکان حل کنند و در مقابله با مشکلات، ناملایمات و ناکامیها مقاوم ترند این کودکان اغلب خنده رو و خوش بین، منطقی و دارای خودپنداری مثبت هستند و از زندگیشان لذت میبرند. برعکس، کودکانی که دارای عزت نفس پائینی هستند، اغلب در مواجهه با مشکلات و سختیها دچار اضطراب فراوان و ناکامی میشوند. این گروه از کودکان معمولاً در حل تعارضات و اختلافات موجود با سایر هم سن و سالانشان مشکل دارند آنها دائم با افکار انتقادی از خویشتن، موجب اذیت و آزار خود میشوند.
عنوان پرسشنامه: پرسشنامه مقیاس بلوغ عاطفی (EMS)
فرمت فایل: فایل Word ورد 2007 یا 2003 (Docx یا Doc) قابل ویرایش
مقیاس بلوغ عاطفی
از دکتر یاشویرینگ و دکتر ماهیش بهارگاوا جمع آوری شده است. این پرسشنامه شامل 48 سؤال است که 10 سؤال اول آن معیار عدم ثبات عاطفی 10 سؤال دوم معیار بازگشت عاطفی و 10 سؤال سوم معیار ناسازگاری اجتماعی و 10 سؤال چهارم فروپاشی شخصیت و 8 سؤال آخر فقدان استقلال را میسنجد که به توضیح مختصر هر یک از آنها میپردازیم:
(EMS) یک مقیاس گزارش شخصی پنج گزینه ای است. سوالات این مقیاس خواستار اطلاعات برای هر یک از پنج گزینه ای است که در زیر میآید:
خیلی زیاد، زیاد، نامشخص، احتمالاً و هرگز. سؤالات طوری بیان شده که اگر جواب مثبت مثلاً خیلی زیاد باشد نمره 5 تعلق میگیرد، برای زیاد 4، برای نامشخص 3، برای احتمالاً 2، و پاسخ منفی هرگز نمره 1 میگیرد. بنا براین هر چه نمره بالاتر باشد درجه بالاتری از عدم بلوغ عاطفی وجود دارد و بالعکس. پایایی این مقیاس توسط روش آزمون- آزمون مجدد و روش همسانی درونی تعیین شد.
طبقه بندی: علوم روانشناسی
افسردگی معلمان
در زبان روزمره اصطلاح افسرده به یک حالت احساسی و واکنشی به یک واقعیت و سبک رفتار مختص فرد به کار میرود.
احساس افسردگی باور معمول به عنوان اندوه شناخته میشود و امکان دارد بعد از منازعه با یک دوست عدم رضایت و احساس حقارت از انجام یک شغل حادث گردد همچنین بیماریهای روانی از بدو پیدایش بشر وجودداشته باشد. و هیچ فردی در مقابل آن مصونیت ندارد و خطری است که انسان را مرتباً تهدید میکند.
در قرن حاضر دگرگونیهایی در شیوه زندگی و روابط اجتماعی به وجود آمده و این تلاش برای صنعتی شدن و هم چنین گسترش شهرنشینی بر سلامت انسان اثر سوء گذاشته و بسیاری از بیماریهای روانی در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه بوجود آورده است که یکی از شایعترین آنها همان افسردگی است که در بالا به آن اشاره شد.
فرد را از لحاظ جسمانی و روانی آشفته میسازد و باعث مراجعات افراد به روانپزشکان و روانشناسان و دیگر متخصص میگردد. و چون بشر امروزی در دیگر مسائل و مشکلات روزمره از قبیل فرزندان مسکن شغل مناسب درآمد کافی روابط خانوادگی و ... میباشد. (مهریار و امیر هوشنگ، 1373)
فرد فرصت کافی برای حل مشکل خویش نداشته و مدام در حال تلاش و تکاپو برای به دست آوردن ثروت و مسکن و تامین احتیاجات خانواده است و فرصت کافی برای تفریح و رسیدگی به فرزندان و روابط صمیمانه ندارد و همین باعث میشود فرد انرژی خود را از دست بدهد و علاقه خود را به تحصیل شغل و بطور کلی زندگی و آینده از دست بدهد و باعث گوشه گیری تنهایی و غم و اندوه و در نهایت افسردگی بشود.